نظری درخویشتن دگرگونه

نوشته شده در ۲۰ بهمن ۱۳۸۵ با موضوع خودمانی

چه غریب ماندی ای دل
نه غمی نه غم گساری
نه به انتظار یاری
نه زه یار انتظاری
غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
که دگر به این گرانی نتوان کشید باری

نمی دونم چرا ولی کم کم دارم به این نظریه که تاریخ تکرار پذیره اعتقاد میارم .
و یقین پیدا کردم که حق همیشه تنها بوده ولی زمانی که برای مردم به درستی نمایان بشه مردم فوج فوج به سمت اون هجوم میارن .
ولی باطل همیشه سوار بر مرکب خود در هر زمان پیراهن عثمانی به دست گرفته و فریاد بر می آورد که اهانت شده و ما مطمئنیم که علی عثمان را کشته ولی آن طرف تر صدای وا مسلمانان دختری که تهمت ناپاکی به او زده می شد را نمی شنوند!
اما در نهایت تاریخ نقاب از چهره کشید و قاتلین عثمان را نشان داد و جماعتی که پیراهن بر سر علم کرده و دعوی خون عثمان را داشتند رسوا شدند. اما به چه قیمت و  این میان تکلیف علی چه شد ؟!
اما علی ماند و می ماند و اکنون تکلیف آبروی دختری که بهتان نا پاکی به او زده شد؟ و مجبور شد با آن بسوزد و بسازد؟
آنها که ادعای از دین خارج شدن به علی را سر دادند خود شکم زنان حامله را مگر ندریدند؟ مگر همان ها محمد ابن ابوبکر را نکشتند و او را در داخل خر مرده ای نکردند؟
آیا اسلام این را گفته بود؟ آیا اسلام گفته بود سوء ظن به برادر دینی خود داشته باشید یا حسن ظن؟
و آیا گفته بود با جهل مرکب خود ….
باز هم به یاد معلم شهید دکتر علی شریعتی این جملات را به یاد می آورم :
خدایا به متعصبین ما فهم و به فهمیدگان ما تعصب عنایت بفرما .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *