مطربی شبگرد، با سازی به دوش
می نوازد تا برقصد لاله ها
از صدای غمگسار ساز او
خو گرفته چهره آرام ما
آنکه بر لب های دیگر خنده کاشت
در درون خویش صدها غصه کاشت
دردهای دیگران را چاره کرد
درد خود را در درون، پنهان نگاشت
مطرب شبگرد این غصه منم
همچو نقاشی اسیر طرح عشق
می نوازم گرچه سازم کوک نیست
کوک کن گوشت به داغ شرح عشق
بعد تو با هرکه کردم دوستی
یادگاری از رخت بر چهره داشت
یعنی این شب گرد تیغ و دوره گرد
در خیالت جز تو طرحی را نداشت
من به تنهایی عجب خو کرده ام
وآنچه در کف داشته ام رو کرده ام
هر کجا یک گل بروید بر زمین
من به یاد عطر تو بو کرده ام
حیف آن روی که آیی سوی ما
دست تقدیر عاشقت را چیده است
نقش بسته جمله ای در کوچه ها
پیچک عشقت به دل پیچیده است
یک نظر در مورد“شرح عشق …”
سلام علی چ .
خیلی پست خوبیه .. بخصوص نوشته .
مرسی .. امیدوارم همیشه شاد باشی داداش 🙂
موفق باشید
شعر از کیه؟
مرسی جانم حال کردم