بایگانی برای برچسب: <span>محمود انوشه</span>

ممنوع است!

دل من حوصله کن داد زدن ممنوع است کم گله کن فریـاد زدن ممنوع است بیـن این قـوم که هـر کـار ثوابی‌ست کباب دل دلسوختـه را باد زدن ممنـوع است تیشه بر ریشه فرهـاد زدن شیـرین اسـت حـرفی از پیشه فرهـاد زدن ممنـوع است شادی از منظــر این قوم گناهی‌ست بزرگ بـزن آهنگ، ولی شـــاد […]

پشت این پنجره جز هیچ بزرگ هیچی نیست!

بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشکاور بریزیم بیا با خود بیندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد اگر یک شب شقایق مرد تکلیف دل ما […]

چرا بعضی …

چرا بعضی برای عشق دل هاشان نمی لرزد؟ چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار موی یک عاشق نمی ارزد؟ چرا بعضی تمام فکرشان ذکر است، و در آن ذکر هم یاد خدا خالیست؟ و گویی میوه اخلاصشان کال است چرا شغل شریف و رایج این عصر رُجالیست؟ چرا در اقتصاد راکد احساس […]