بایگانی برای برچسب: <span>عشق</span>

به جانِ، سکوت

شب بود، قدم زنان یکی یکی کوچه ها رو با هم پشت سر می ذاشتیم. مدت ها بود که غمگین بود، هیچ نمی گفت، اما از چشم هاش می شد خوند که خیلی حرف ها توی دلش هست که نمی تونه به زبون بیاره. سال ها بود که انقدر غمگین نمی دیدمش، نمی دونم چند […]