بایگانی برای دسته: <span>خودمانی</span>

نازی مرد!

نشسته بود رو زمین و داشت یه تیکه هایی رو از رو زمین جمع می کرد. بهش گفتم : کمک می خوای؟ گفت : نه گفتم : خسته میشی بزار خوب کمکت کنم. گفت : نه ، خودم جمع می کنم. گفتم : حالا تیکه های چی هست؟ بدجوری شکسته مشخص نیست چیه؟ نگاه معنی […]

تنها راه

در روشنایی قدم نهادیم و با امید به رسیدن به قله ها پیش رفتیم! در نادانی با برخی ها شریک شدیم و حال با بی خبر از گمراهی! آرام آرام همسو با آنها شدیم! تنها راهش . . . .  

قاف و شین و عین

آدمیزاد موجود مسخره ای هست نه؟ به یک لبخند شاد می شه، به یک دیدار امید می گیره، با یک نور دست به آسمان می بره و با یک نه اشک می ریزه. اسیر قاف و شین و عین می شه و یادش می ره خیلی چیزا رو. و  فراموش می کنه! ولی زمین می […]

و اما …

سال ها ره می روم و در مسیر همچنان در منزل اول اسیر

کویر

و من در کویر ماندم!

و این آخرین نوروز بود!

آخرین برگ سفرنامه پاییز این است که زمین چرکین است. پنج شنبه گذشته روز سختی بود. خیلی سخت. ۷ صبح تازه رسیده بودم تهران برای کلاس های پنج شنبه و جمعه که تلفن همراهم زنگ زد. صدای پشت تلفن اینو گفت : علی بابا بزرگ تموم کرد! دیگه چیزی نفهمیدم … الان یه هفته گذشته […]

حدیث دلتنگی

من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است. بیا ره توشه برداریم. قدم در راه بی برگشت بگذاریم. ببینیم آسمان آیا همه جا همین رنگ است؟! خیلی خیلی ذهنم درگیره، در گیر چی، نمی دونم ! دلم می خواد زار زار گریه کنم برای چیزهایی که دلم براشون […]

قلب شکسته می خری؟!

دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را  آسمان  پر ستاره نادیده می گیرد و هر دانه برفی به اشکی نریخته می ماند سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده، اقرار به رازهای نهان و … زمانی که چشم می گشایی، نگاه می کنی و ناگاه دلت چون بید می […]

نظری درخویشتن دگرگونه

چه غریب ماندی ای دل نه غمی نه غم گساری نه به انتظار یاری نه زه یار انتظاری غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد که دگر به این گرانی نتوان کشید باری نمی دونم چرا ولی کم کم دارم به این نظریه که تاریخ تکرار پذیره اعتقاد میارم . و یقین پیدا کردم […]

یک نظر در خویش

خوب مدتی هست که امتحان ها تموم شده. حالا برای هر کسی به یه شکلی. خوب یا بد. خداروشکر که عمرمون به این چند روز هم رسید. مولا امیرالمومنین میگه : وای به حال کسی که دو روزش مثل هم باشه. خوب یه نگاه به ایام گذشته. به خصوص تو این ایامی که یاد حسین […]

پایتخت یا گورستان چند میلیونی

وقتی مرگ آوای خود را سر می دهد از زیر درها و دیوارهای سستی که با تکانی فرو می ریزد و وقتی فریاد نیست شدن همه آنچه تا ساعاتی پیش بود را چون سرودی غمناک نعره می زند یک چیز می ماند که بزرگی اش و شکوهش تو را تکان می دهد و آن امید […]