مپرس

نوشته شده در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۰ با موضوع خودمانی

گلچهره مپرس، کان نغمه سرا از تو چرا جدا شد

گل چهره مپرس، پروانه تو بی تو کجا رها شد

مپرس، مپرس

مرنجان دلت را خدا را، رها کن غمت را رها کن

مخور غم، مخور غم نگارا

مخور غم، مخور غم نگارا

گلچهره مپرس، آن نغمه سرا از تو چرا جداشد

مپرس، مپرس …..

پ.ن.۱ : بعضی اوقات لحظه ها انقدر برات شیرینه که نمی خوای بگذره و به چشم بر هم زدنی تموم می شه و گاهی عکس اون هست، روزگار عجیبیست نازنین

پ.ن.۲: توی خیابون که راه می ری استرس رو تو چهره و کارهای روزمره مردم می بینی، ناخودآگاه خود ما هم دچار این جریان می شیم و …

یک نظر در مورد“مپرس

پاسخ دادن به شاعر تنها مسعود لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *